محل تبلیغات شما

شب سخت و عجیبی از سر گذروندم ولی در کل تجربه جالبی بود از دیروز ظهر تا عصر که بیرون از خونه بودم کمی نامتوازتی و نامیزونی از ناحیه سر و گردن و مچ پا شکم و. داشتم و شب هنگام بوقت خواب این وضعیت به اوج خودش رسید.بوضوح روحم قصد خروج از جسمم داشت اما ناموفق بود البته نتیجه گیری خودم این هست که فرم قالب کالبدم و روح درونم باهم کمی مشکل پیدا کرده بودن یعنی جا نمی گرفتن در جوار هم و نمیتونستن به شمایل هم دربیاند و یکی بشند علت و چرایی این قضیه رو نمیدونم مثلا دیدم از مابین دو چشمم از درون بدن دارم بیرون رو می بینم و مثل دوچشمی ای که امکان تماشای فضای بیرون رو بده محیط خارج از بدنم رو می تونم ببینم و یا سرمو به زور کمی از جسمم بیرون آوردم و خودمو دیدم که رو رختخوابم با چشمانی باز مثل جسد و نعش یک مرده کاملا بی حرکت و تهی از جان! . خلاصه این که اونقدر کلنجار داشتم تا روشنایی روز و جنگیدم با شرایط اونم در وضعیتی که واقعن زجر آور بود تا تنوستم یا حس می کنم از جایی بهم کمک شد بتونم روح و جسمم رو باز هم بقولی فیت هم دیگه کنم و شرایطم رو نرمال کنم!

وی جان بجان آفرین تسلیم نکرد در آن هنگام!

تو این وضعیت داغون..

ره گیر دفاعی شناسایی برتری هوایی چند منظوره!

رو ,بیرون ,هم ,جسمم ,کمی ,کنم ,بیرون رو ,از جسمم ,رو می ,چشمانی باز ,با چشمانی

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پایگاه اطلاع رسانی باشگاه عصر بدن ایذه